سهراب سپهری:از خانه بدر ، از کوچه برون، تنهایی ما سوی خدا می رفت. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شی...
از خانه بدر ، از کوچه برون، تنهایی ما سوی خدا می رفت.
در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شیطان نگران: اندیشه رها
در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شیطان نگران: اندیشه رها
❈۱❈
می رفت.
خار آمد، و بیابان ، و سراب.
کوه آمد و ، خواب.
آواز پری : مرغی به هوا می رفت؟
❈۲❈
- نی ، همزاد گیاهی بود، از پیش گیا می رفت.
شب می شد و روز.
جایی، شیطان نگران: تنهایی ما می رفت.
کامنت ها